۰۴۱-۳۴۴ ۸۵۵ ۱۵
دریافت نوبت مشاوره

اختلال پردازش حسی

اختلال  پردازش حسی

اختلال پردازش حسی

۱ اسفند ۱۳۹۵ زهره قربانی

 

 

مقدمه:

در سال ۱۳۹۱ دکتر آیرز تئوری یکپارچگی حسی را برای تبیین ارتباط بین رفتار و پردازش حسی مطرح کرد. یکپارچگی حسی عبارت است از توانایی سازمان دهی اطلاعات حسی به منظور استفاده هدفمند از آنها در فعالیت های روزمره زندگی. البته اگر بخواهیم تعریف جامع تری از آن ارائه دهیم یکپارچگی حسی عبارت است از توانایی سیستم عصبی مرکزی برای پردازش اطلاعات حسی که شامل حس تعادل، حس عمقی، لامسه، شنوایی و بینایی است. هدف از این پردازش و سازمان دهی اطلاعات حسی همانا ایجاد واکنش سازگار با محیط است .

آیرز برای فهمیدن چگونگی رشد کودکان بر روی پردازش حسی به ویژه حواس بنیادی )تعادل، لمس و حس عمقی( تمرکز کرد. دیدگاه یکپارچگی حسی، بر این حواس تاکید دارد زیرا آنها اولیه و بنیادی هستند. این حواس باعث ارتباط کودک با محیط اطراف خود در اوایل زندگی اش می شود. حواس دیستالِ بینایی و شنوایی بسیار حیاتی اند و هرچه کودک بیشتر رشد می کند، برجسته تر می شوند. آیرز معتقد بود حواسی که بر محوریت بدن قرار دارند چارچوبی هستند که آکوپیشن های پیچیده متکی بر آن هستند. فرایض اولیه آیرز این بود که عملکرد های مغزی فاکتوری بسیار مهم در رفتارهای انسان است. او استدلال کرد که دانش فهم کارکردهای مغزی و نیز عدم کارکرد درست مغز می تواند بینش خوبی درباره ی رشد کودکان بدهد و نیز می تواند به او در فهم اختلالات رشدی کودکان کمک کند.

 

روند عصبی یکپارچگی حسی شامل: توجه به محیط وبررسی آن(درون داد)،دستکاری اطلاعات(پردازش)، جهت دادن به رفتار حرکتی(برون داد)،نظاره گر تاثیر اعمال(بازخورد) است. یکپارچگی حسی را به عنوان روندی عصبی می توان  فرآیندی زیر قشری،که ابتدا سیستم وستیبولار،حس عمقی و حس لمس را درگیر می کند درنظر گرفت.سیتم وستیبولار هماهنگ کننده وضعیت سرو بدن در فضا و قوام وضعیتی عضلات و در ضمن کنترل کننده حرکات چشم درطی تغییرات وضعیت سر درفضا است.ارتباطی با سیستم لیمبیک وسیستم مشبک نیز دارد،که آنهادر کنترل سطح برانگیختگی فرد آگاهی و توانایی دریافت و پاسخگویی به تغییرات محیطی موثر است.سیتم عمقی نقش اولیه و اساسی آن تهیه اطلاعات برای کنترل و هماهنگی دوطرفه در سیستم عصبی مرکزی بوده که منجر به برون دادهای حرکتی منعطف و یکپارچه می گردد. حس عمقی با دادن اطلاعات پایه ای در ارتباط با وضعیت بدن، مدل وضعیتی از بدن را شکل می دهد که Body scheme نام دارد. این طرحواره به صورت زیرقشری، یکپارچه می شود اما درک و آگاهی در آن روندی قشری است. طرحواره بدنی پایه و اساسBody Image ، که در رشد و توسعه Self Image در فرد مؤثر است، به حساب می آید.وجود تصور از خود Self Image مثبت ، پایه و اساس بسیاری از موفقیت های عملکردی است.

 

ذهن و بدن ما به منظور برآورده ساختن نیازهای دنیای پیرامون مان بطور بسیار شگفت آوری در هم تنیده شده اند. احساسات، افکار و اعمالی که ما تجربه می نمائیم بر اساس عملکردهای مغز ما بوقوع می پیوندند. نحوه ی پردازش اطلاعات درونی و دنیای بیرونی ما بر احساسات، افکار و اعمال ما تاثیر می گذارند. چزئی ترین تغییر در عملکردهای پردازشی مغز ما میتواند بر نحوه مدیریت و اداره مهارتهای زندگی روزمره ، پیشرفت های تحصیلی – آموزشی و تعاملات اجتماعی ما تاثیر مستقیم و شدیدی بگذارد. اختلال یکپارچگی حسی یک نمونه و مثال مطلوبی است که نشان میدهد چگونه این اشتباه و خطا در پردازش های مغزی رخ می دهد.

اختلال یکپارچگی حسی (SID) یک اختلال عصب شناختی است که چهل سال پیش توسط دکتر آیرز معرفی گردید. دکتر آیرز نظریه یکپارچگی حسی را به منظور توصیف روابط بین الگوهای رفتاری و عملکرد مغز توسعه و بسط داد. همانگونه که در مقاله ی ویلیامز و شلنبرگر با عنوان ” چگونه موتور شما بکار می افتد ؟ یک دستوالعمل هدایت کننده برای برنامه آگاه در خصوص خود تنظیمی ” آورده شده است ، تعداد بی نهایتی از واحدهای اطلاعات حسی در هر لحظه به مغز ما وارد می شوند ، این اطلاعات نه تنها فقط از طریق چشمها و گوشهای ما بلکه از هر نقطه ای از بدن ما به سیستم عصب مرکزی وارد می شوند. مغز باید کلیه این اطلاعات حسی را سازماندهی و یکپارچه نماید.

حس ها :

همه ما با پنج سیستم حسی اصلی ( بینایی ، شنوایی ، چشایی ، بویایی و لامسه ) آشنا هستیم. این حس های اصلی یا ” سیستمهای حسی دور” ، به محرک های خارجی وارده از محیط پیرامونی پاسخ می دهند. افراد بسیار اندکی با سیستمهای حسی موجود در داخل بدن آشنایی دارند، این حس های درونی عبارتند از حس عمقی ، حس لمسی ، حس تعادلی و حس احشائی . این حس ها را ” سیستم های حسی بدن محور” یا “سیستم های حسی نزدیک” می نامند. این حس های نزدیک بدون نیاز به خودآگاهی عمل می نمایند و برای ما نیز قابل مشاهده نیستند (کرانوویتز،۱۹۹۸).

  • حس احشائی : سیستم حسی مربوط به اندام های درونی ( نظیر ضربان قلب ، گرسنگی ، هضم ، حالت هوشیاری ، خلق و … ).
  • حس لمس : پردازش اطلاعات در مورد حس لامسه ی که بطور خام از پوست دریافت می شود.
  • حس تعادل : پردازش اطلاعات در مورد حرکت ، جاذبه ، توازن که بطور خام از طریق گوش داخلی دریافت می شود.
  • حس عمقی : پردازش اطلاعات در مورد وضعیت بدن که بطور خام از طریق عضلات ، لیگامانها ، رباطها و مفاصل دریافت میشود.

مغز این دریافت های حسی را پس از ثبت و مکانبندی ، مرتب می کند و همانند یک افسر پلیس در سر چهار راه که ماشینهای در حال حرکت را هدایت می کند ، عمل می نماید. ( ویلیامز ، شلنبرگر ، ۱۹۹۶). پردازش حس لمسی ، حس تعادل و عمقی در صدر و اولویت نسبت به سیستم های حسی پنجگانه قرار دارد.

یکپارچگی حسی :

کارول استاک کرانوویتز ، مولف ” کودک ناکوک ، بازشناسی و پرداختن به اختلال یکپارچگی حسی” در سال ۱۹۹۸ است. کرانوویتز بطور کاملا آشکار و دقیقی به توصیف یکپارچگی حسی و اختلال عدم یکپارچگی حسی پرداخته است. او چنین اظهار نظر نموده است که یکپارچگی حسی عبارت از یک فرایند عصبی در خصوص سازماندهی اطلاعاتی است که ما از حس های “دور ” و “نزدیک ” کسب می کنیم. ” زمانی که مغز بطور مناسب و مطلوبی اطلاعات را پردازش بکند ، ما بطور خودکار و به شیوه ی مناسب به این اطلاعات پاسخ خواهیم داد” (کرانوویتز ، ۱۹۹۸).

اختلال یکپارچگی حسی:

اختلال یکپارچگی حسی عبارت است از ناتوانی در پردازش اطلاعات خاصی که از طریق حس ها دریافت می گردد. هنگامیکه یک فرد مبتلا به اختلال یکپارچگی حسی است ، او قادر به بروز واکنش مطلوب و خودکار به اطلاعات حسی خاصی به منظور برنامه ریزی و سازماندهی رفتار لازم نیست. این امر موجب می شود که فرد تکنیکهای اولیه و بنیادی لازم برای حفظ حیات را مجددا بررسی نماید و آنها را به منظور استفاده اولویت بندی کند.این تکنیکها عبارتند از ترس و وحشت ، گریز و یا ستیز و جنگ که در مغز اولیه قرار دارند.اختلال یکپارچگی حسی عبارت است از یک برهمخوردگی و اغتشاش در فرآیند جذب و دریافت ، سازماندهی و برونداد اطلاعات حسی. جذب و دریافت حسی میتواند طیف وسیعی را شامل شود که در یک سوی این طیف جذب و دریافت بسیار اندک و در سوی دیگر طیف جذب و دریافت بسیار زیاد قرار دارد. در حالت دریافت بسیار زیاد اطلاعات ، مغز دچار تحمل بار زیاد و قرار گرفتن در حالت سنگینی بار میشود و این امر موجب میشود تا از محرک حسی اجتناب جوید. در حالت دریافت بسیار اندک اطلاعات ، مغز مرتبا به جستجوی اطلاعات حسی می پردازد. برهم خوردن نظم و ساختار عصبی به سه شیوه مختلف و متفاوت میتواند رخ دهد. اول اینکه به علت قطع ارتباط در سطح سلولهای عصبی ، مغز پیامی را دریافت نمی کند. دوم اینکه در برقراری مستمر ارتباط وقفه رخ میدهد و ثبات لازمه وجود ندارد و دریافت پیام با وقفه هایی همراه است. سوم اینکه پیامها بطور مستمر دریافت میشوند ولی بین آنها و سایر پیامها ارتباط مناسب و مطلوبی برقرار نمی شود. در حالتهای فوق الذکر که مغز در فرآیند پردازش پیامهای عصبی دچار ضعف و اختلال میشود بالطبع بروندادهای نامطلوب و ناکافی حرکتی ، زبانی – کلامی و یا هیجانی بروز می کنند که این امر سبب می شود تا ما از انجام یک واکنش حرکتی مناسب در قالب یک رفتار هدفمند عاجز و ناتوان شویم.

اختلالات همراه و همبود با اختلال یکپارچگی حسی

به دلیل اینکه بیشترعلائم اختلال یکپارچگی حسی بصورت طیفی بروز می کنند و یک دامنه ای از رفتارها را شامل میشوند ، بنابراین با بسیاری از اختلالات روانپزشکی دیگر به ویژه اختلال بیش فعالی-نقص توحه ، اوتیسم و اختلال یادگیری بطور همزمان و همبود بروز می یابند و همین امر میتواند دلیل دشوار بودن تشخیص قطعی این اختلال در نظر گرفته شود.

ویژگی های اختلال یکپارچگی حسی :

کلیه افراد بطور موقت علائمی از مشکلات یکپارچگی حسی را بروز می دهند زیرا هیچ کسی در کل زمانهای زندگی اش نمی تواند بخوبی خود را تنظیم نماید. بطور مثال ، در هنگامیکه شما از بی خوابی شدیدی رنج می برید ، واکنش های حرکتی و توانایی تمرکز تان دچار افت و اختلال می شود. ولی اطلاق لفظ و واژه “اختلال ” هنگامی بکار برده می شود که فرد در انجام عملکردهای روزمره اش دچار اختلال و نقص شده است و ارزیابی این روند پردازش عصبی میتواند به روشن شدن دلائل رفتارهای ناهنجار و یا نقائص حرکتی ، هیجانی ، کلامی و حسی فرد کمک نماید.

جدول زیر شامل فهرستی اولیه از علائم اختلال یکپارچگی حسی است که بطور دسته بندی شده ارائه می گردد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول علائم اولیه اختلال یکپارچگی حسی

 

حس

علائم
شنوایی
  • به صداهای بلند و غیرمنتظره بطور منفی پاسخ میدهد.
  • دستهایش را بر روی گوشهایش قرار میدهد.
  • در محیط پرسرو صدا و شلوغ نمیتواند راه برود.
  • در یک محیط پر از محرک، فراموشکار و بی توجه بنظر میرسد.
بینایی
  • ترجیح میدهد تا در تاریکی بماند.
  • تمایلی به بالا و پائین رفتن از پله ها ندارد.
  • از چراغها و نورهای بسیار روشن اجتناب  می کند.
  • به اشیاء و افراد بسیار خیره و با دقت نگاه می کند.
  • از تماس چشمی پرهیز می کند.
بویایی/ چشایی
  • از بعضی مزه ها و بوهای خاصی که بخشی از برنامه غذایی رایج و مرسوم کودکان هستند ، اجتناب می کند.
  • بطور مداوم اشیاء غیر خوراکی را بو می کند.
  • به دنبال بعضی از مزه ها و بوهای خاصی است.
  • بنظر نمیرسد که بوی ادکلن های قوی را متوجه شود.
وضعیت بدنی
  • بطور مداوم وضعیت بدنی خود را تغییر می دهد و آرام و قرار ندارد.
  • به سایر افراد ، مبلمان ، اثاثیه منزل و اشیاء آویزان می شود.
  • بنظر میرسد که دچار ضعف عضلانی است، به آسانی و به سرعت خسته میشود.
  • سطح تحمل عضلانی بسیار پائینی دارد.
  • روی انگشتان پایش راه می رود.
حرکت
  • به محض اینکه پاهایش از روی زمین برداشته می شود دچار اضطراب می شود.
  • از بالارفتن و پریدن اجتناب می کند.
  • از بازی در محوطه زمین ورزش اجتناب می کند.
  • وول خوردن مداوم و عدم توانایی حفظ یک وضعیت بدنی موجب بروز اختلال در انجام امور روزمره اش می شود.
  • در هنگام بازی ، دست به کارهای پر مخاطره میزند و هیچگونه توجه ای به هشدارهای ایمنی ندارد.
لمس
  • از انجام بازیها و کارهای با چسب ، سریشم، شن و نقاشی با نوک انگشتان اجتناب می کند.
  • به بافتهای خاصی نظیر ( پارچه لباسها ، ملافه ) حساس است.
  • افراد و اشیاء را به گونه ای لمس می کند که موجب آزار و اذیت آنها می شود.
  • از راه رفتن بصورت پابرهنه اجتناب می کند به ویژه بر روی چمن و یا شن و ماسه.
  • به درد و دمای محیط واکنش مناسب را بروز نمی دهد که معمولا واکنشی پائین تر از سطح هنجار .
توجه ، رفتار و مهارتهای اجتماعی
  • بطور مداوم از یک فعالیت به فعالیت دیگر مشغول می شود و بازیهایش را تغییر می دهد.
  • در توجه کردن بطور طولانی مدت و پایدار مشکل دارد.
  • بیش از حد معمول با دیگران مهربان است.
  • مضطرب بنظر میرسد.
  • بنظر میرسد که همیشه در معرض آسیب و سانحه است.
  • در دوست یابی مشکل دارد و نمی تواند هیجاناتش را به درستی بیان کند.

 

مقالات مرتبط